مهندس جان دنیای منی

تعجب نداره 

چیه چرا می پرسی؟؟؟!!!!

سوال کردن نداره

بله قرارم این بود دیگه وبلاگ نیام ولی اومدم چون نمیشه حقیقت رو کتمان کرد

واقعیت اینه عشق آقاسامانم نعمت و موهبتی هست که خدای عزیز به من هدیه کرد 

من همسرم ( آقاسامانم)  رو عاشقانه دوست دارم عاشقانه می پرستمش ،

هیچ چیز این دنیا اتفاقی نیست و نخواهد بود ، من روزها و شبها آقاسامانم رو از خدای عزیز طلبیدم  

اگر آقاسامانم اومد چون من صداش زدم چون من خواستمش

چطور می تونم کسی رو که خودم صداش زدم و طلبیدم فراموش کنم ؟!؟!

چطور می تونم عشقی رو که سالها از خدا طلب کردم از یاد ببرم ؟؟؟!!!

وبلاگ نبودم اما بفکرش هستم و بودم 

بهتره همه بدونن خصوصا آهای دنیاااااااااااا خوب گوش بده 

من هر لحظه خدارو ، بخاطر عشق آقاسامانم شکر میکنم و سپاسگذارم 

آهای دنیاااااااااا یه چیزی بگم؟؟؟؟ خدارو شکر میکنم سپاسگذاری میکنم با آقاسامانم آشنا شدم 

مهندس جان میدونه من چقدرررررر دوسش دارم 

درسها از آقاسامانم گرفتم چطور می تونم سپاسگذار نباشم ؟؟!!!؟؟در حالیکه این حال خوب و این عشق زیبا و این قلب بزرگ رو بخاطر نفسای آقاسامانم دارم 

من هر وقت با خدا حرف میزنم چشامو می بندم که مادیات و دنیا رو نبینم،وقتی چشامو می بندم دستای خدارو لمس میکنم و بی اختیار اشک می ریزم و برای خدا  دردودل ها میکنم 

انقدررررر حس خوبیه، اونروز به  خدایم گفتم من زبون تورو می دونم خدا ، خوب بلدم چطوری با تو  خدا حرف بزنم و جواب مثبت رو بگیرم 

بعدش خدا یه لبخند از سر تایید زد و من بوسیدمش 

گفتم خدا تو که میدونی من چقدررررررر بهت نیاز دارم ازت می خوام  مراقب آقاسامانم باشی  

وقتی مهندس جان برگرده چشاش رو می بوسم و بهش میگم  چقدر بخاطر داشتنش خدارو سپاسگذارم 

به مهندس جان میگم دوری  و هجران و فاصله ها دیگه نمی تونن منو آزار بدن ،چون  موهبت و نعمت داشتن عشق شما ، منو به حدی غرق شادی کرده، زبانم قاصر از بیان هستش،لذت وجودت قابل توصیف نیست ، همینکه هستی خدارو هزاران مرتبه شکر

 آقاسامانم  هر جا که بره یا هر جا که باشه دوباره پیش من برمیگرده  

چون قلبی صداش زدم بارها قلبی صداش زدم 

امشب کریسمس هست سال نو  میلادی شروع  میشه  مثل همیشه می خوام اولین نفری باشم که به آقاسامانم سال نو میلادی رو تبریک بگم 

مگه میشه کریسمس بشه و من به یاد آقاسامانم نباشم؟!؟؟؟!!!!  

هر روز عکسای مهندس جان رو می بینم خدایا شکرت برای نفسای آقاسامانم  مرسی خدایا

به دنیا اومدن و زندگی کردن یه فرصتیه که خدا به من داده  زندگی و دنیا جای رقابت و مسابقه و سبقت گرفتن نیست

حالا که خدا این فرصت رو بمن داده چرا عاشق روی آقاسامانم نباشم؟!!!!؟

چرا آرزو نکنم؟؟؟؟؟؟

آرزو میکنم :

خدایا هرگز آقاسامانم رو تنها نذار  خدایا  خودت قلب آقاسامانم  رو   سرشار  از سلامتی،امیدو عشق کن

حرف آخرم

خدایا از اینکه منو با آقاسامانم آشنا کردی سپاس گذارم  شکر یا رب

 

 

 

 

 

 

 

میدونی چرا هر شب میام اینجا؟؟؟؟؟؟؟؟ چون اونوفتا  تا دیر وقت منتظر برگشتن مهندس جان بودم 

هنوزم منتظرشم برای همین هر شب بیاد آقاسامانم میام اینجا که دنیا و کائنات بدونن  من آقاسامانم رو فراموش نکردم 

دوست داشتم برا اومدنش ثانیه شماری کنم چون خیللللللللللللللللللی قبولش دارم،  مهندس جان نفس من هست خودش خبر نداره 

 هر روز توی شهر ،توی مترو، همه جای شهر دختر پسرایی رو می بینم که عاشقانه دست همو گرفتن ، انقدرررر غرق عشقشون هستند که حضور کسی رو حس نمیکنن 

خوشحال میشم وقتی می بینم دو نفری که همو دوست دارن کنار هم هستند دور از هم نیستن، 

آخه خودم خیلللللللی از آقاسامانم دور بودم هنوزم از مهندس دورم 

خیلی سخته دور از عشقت باشی ،دلتنگش باشی و نتونی ببینیش،  کلا سخته دیگه 

من اصلاااااا  دختر حسودی نیستم ،اصلا اهل کلاس گذاشتن برای کسی نیستم ،شده خیلی چیزا داشتم ولی به دوستام نگفتم  چون  به نظرم هر چی که من دارم به خودم ربط داره دلیل نمیشه مثل ندید بدیدها به رخ کسی بکشم شاید اون نداشته باشه و توی دلش غصه بخوره 

مثلا یکی از دخترای فامیل همش  در حال ه  میگه بذا  چشم فلانی در بیاد

نمیدونم چرا انقدر خودشو عذاب میده ؟؟!!! چرا همش بفکر اینه که چشم بقیه رو در بیاره، که چی بشه؟؟؟؟!!!! 

به نظرم اینجور آدما فقط خودشون رو عذاب میدن چون هیچوقت آرامش ندارن همش برای دیگران زندگی میکنن 

توی محل کارم  جو خیلللللللللللی بدی حاکم هستش  همه پشت سر هم غیبت میکنن ،همه به هم کار دارن، همه بخاطر بخاطر دوساعت اضافه کاری بیشتر ، چه ها که نمی کنن ، یکی از همکارا   خیلللللللللی بد دهنه یعنی فقط نیش می زنه 

من از لحاظ روحی خیلی توی این محیطا اذیت میشم چون با روحیاتم سازگار نیست،  مهندس جان خبر نداره چقدرررررررررررر منو اذیت کردن

توی محل کارم یه طبقه پزشک متخصص داخلی هست که همکارا بهش مراجعه میکنن 

بعد از مدتی  که اونجا مشغول کار شدم ، یه روز به همکارم خیلللللللی دوستانه و محترمانه گفتم قصد جسارت ندارمااااااااا یه وقت حمل بر بی ادبی نشه ، اینکه اینجا پزشک مستقر هستش خیلی کار خوبیه ولی از نظر من یه روانپزشک هم توی اداره مستقر بشه خیللللللی عالی میشه چون اینجا بیشتر بیمارای روحی روانی داره تا بیمار جسمی

واقعام همینجوره ،چون وقتی از نمای دور  زوم میکنم می بینم همشون مشکل روحی دارن  و این تاسف باره 

خیللللللی سعی کردم کمی جو رو  آروم کنم،  بدون تنش باشه، تا حدودی موفق شدم 

گاهی اوقات نیازی به فریاد زدن نیست نیازی  به دعوا نیست ، فقط با     ادب  خودت می تونی بقیه رو متوجه رفتار غلطشون بکنی ، خیلی دوستانه و محترمانه 

 اون روز برای یه کاری رفتم پیش معاون اداره ، بهم گفت :دیدم که شما فقط سرت به کار خودت هست 

به خانم معاون گفتم :خدا مارو   آدم آفرید بعد   گفت انسان  باشید 

شعور چیز خوبیه 

گفتم  اگه مایه آرامش همکار نباشم حداقل سعی میکنم مخل آسایش و آرامشش نباشم  

من همه ی دعاها و آرزوهام برای آقاسامانم هست 

تنها دعایی که برای خودم میکنم اینه :   خدا  هر جا خواستم بیشعور باشم تو حواست بمن باشه شعور  رو از من نگیر 

 

 

 

 

 

 

 

الوعده وفا عشقم

آقاسامان عزیزم کجایی قربونت برم

هیچ میدونی من مثل دیوونه ها شب رو به این امید صبح میکنم که فردا مهندس جان میاد  

وقتی فردا میشه و نمیای ،بازم مثل دیوونه ها خودمو به خونه می رسونم میگم امشب مهندس جان میاد

باور کن آقای عزیزم 

کل شبام رو به این امید صبح کردم و کل روزهام با این امید به شب رسوندم 

حتی فکرشم سخته و دردناک ،همین جور  لحظه ها میان و میرن و من همچنان منتظر و امیدوار

درسته دیگه گوشی ندارم عزیزم  ، گوشیمو   داداشم شد همون که بعشق خودت م ???? 

دیگه گوشی ندارم که بیام اسکایپ خیالتون راحت ، دیگه نمی تونم هر لحظه مزاحمت بشم 

 خدایا به مهندس جان بگو با من قهر نکنه    چون خیلی سخته????

دعا میکنم حال آقاسامانم خوب خوب باشه

امروز عکسای مهندس جان رو  نگاه میکردم و براش حرفا زدم بهش گفتم فدای اون چشای شیطونت بشم  قول بده شما  فقطططططط بخندی خودم هر کاری بگی برات انجام میدم   

شما فراموش نمیشی عزیزدلم ، 

خدای بزرگ  مراقب همه ی بنده هات باش ، مراقب آقاسامانم باش 

کاش یکی درک میکرد  کاش خدا درکم کنه ، مهندس که درک نمیکنه 

ولی خدا تو میدونی  من دقیقا چی میخوام و از نیت همه آگاهی ، 

 

 

التماس میکنم خدا 

 

 

خدایا مراقب آقاسامانم باش

خدای من، هیچوقت آقاسامانم رو تنها نذار

دل مهندس جان خیلی مهربونه،خیلللللللی دلسوزه ، خدای بزرگ خودت بهتر آقاسامانم رو می شناسی و میدونی چقدرررررررررر عزیزه

خدایا آقاسامانم رو به تو سپردم به مهندس جان سلامتی و طول عمر بده

 مهرو علاقه ی من به مهندس جان کار خداست، خداییه 

اصلا من چند جلسه با مهندس جان صحبت کردم فهمیدم چقدر باشخصیته ،چقدررررررر  فهمیده س،  نتونستم خودمو کنترل کنم بهش گفتم مهندس خیلی دوست دارم، بعدش مهندس در جوابم گفت منم دوست دارم

مهندس جان فکر کرد من تعارف میکنم و بخاطر تعارف و این حرفا بهش میگم دوسش دارم 

ولی من حرف دلمو ، اون حس قلبیم رو بهش گفتم 

برا  همین در جوابش گفتم نه نه ، من واقعااااااا دوست دارم   واقعااااااااااااا دوست دارررررررم

اینو نگفتم که شمام به من بگی منو دوست داری

عشق من به مهندس یه جور خاصیه، نمی تونم وصفش کنم

اصلا  وقتی مهندس ناراحت باشه، یا وقتی میگه می خوام تنها باشم ، من قلبم مثل سیر  و  سرکه  می جوشه ، دلم می خواد موهامو  از ریشه بکنم 

،دلم می خواد نباشم 

برای همین عاجزانه از خدا خواستم  و می خوام که مراقب آقاسامانم باشه و نذاره مهندس جان غصه یخوره، برا  همین از خدای بزرگ می خوام به آقاسامانم سلامتی و طول عمر بده

خیلی خوشحالم که عاشق آقاسامان هستم  همیشه به خودم می گم ایکاش زودتر با مهندس جان آشنا می شدم

خلاصه  فقط یه کلام      آقاسامانم هیچوقت تنها نیست و نبوده خدا هست و مامان و بابای عزیزش   و من 

آره خدا منو برای مهندس جان آفرید که تنهاش نذارم

 

 مهندس عشقم شما بگو من چکار کنم؟؟؟؟؟؟

چه جوری اینهمه دلتنگی رو تحمل کنم؟؟؟؟

میدونم با من قهر کرده????????????????????????????????????????????????????????

حالا من چکار کنم؟؟؟

چه جوری از مهندس معذرت خواهی کنم ؟؟؟؟

چکار باید بکنم که منو ببخشه؟؟؟؟

 دیروز به مهندس جان با گوشی خودم به خط خودم پیام دادم چون هیچ شماره ای از مهندس ندارم که بهش پیام بدم ????

برا همین خودم به خودم پیام دادم نوشتم: مهندس جااااااااااان عزیزم کجایی؟؟؟دلتنگتم

بازم امروز خودم به خودم پیام دادم نوشتم: آقاسامانم عزیزم دوستت دارم

سلام عشقم خسته نباشی عزیزدلممممممممممممم

خوش اومدی به خونه 

پادشاهم تا شما دست و صورتت رو بشوری ،من برات نوشیدنی میارم که خستگیات بره

مهندس جان وقتی خونه نیستی خیلی دلتنگت میشم،،، میدونم آره میدونم شما کار داری باید سرکار بری 

ولی من دلتنگت میشم خیلیم دلتنگت میشم????

باشه هر چی شما بگی قبول دیگه قول میدم شما رو درک کنم

منم خوبم ،فسقلیم خوبه  از وقتی شما باهاش صحبت کردی دیگه اذیتم نمیکنه خیلی پسر خوبی شده خخخخخ، ولی خودمونیم مهندس عشقم ،من بشما غبطه می خورم چون فسقلیمون بیشتر شمارو قبول داره و از شما حرف شنویی داره 

البته  اینو بگم من خوشحالم که بابای فسقلی شمایی چون خیلی به شما افتخار می کنیم خیلللللللللللللی????

آقاسامانم  یه چیزی بگم ؟؟؟!!! من نظرم عوض شد، برای شب یلدا گفتم یه پیرهن واستون دیدم که بریم بخریم حالا نظرم عوض شده ، یه تیشرت م و با کلاس دیدم به نظرم اونو براتون  بخرم بهتره تازه یه هارمونی هم با شومیز من داره ست میشه  توی عکس خوشگله

یه روز که خسته نبودی با هم بریم ببینیم اگه دوست داشتی براتون بخرم

با پولی که خودم پس انداز کردم می خرمش

وااااااااااای مهندس عشقم با اینکه پیشمی ولی بازم دلتنگت میشم فکر کنم وقتشه چشاتو ببوسم اینجوری آروم میشم 

????????????????????????????????????

 میدونی چیه مهندس جان، من وقتی شمارو دارم دیگه به هیچ چیزی نیاز ندارم بی نیاز بی نیاز میشم  چون ثروت من شمایی دارایی من شمایی طلا و جواهر من شمایی، شما قول بده همیشه مراقب سلامتیت باشی ،من  به درگاه خدا بخاطر نفسای عزیزت همیشه شکر میکنم عزیزم 

شما میگی می خوای تنها باشی ،این حرف شماس،ولی مگه من بمیرم که شما تنها بشی 

من همیشه دوستت دارم چه در کنار من باشی چه در کنارم نباشی  می پرستمت

بازم شب شد و همه ی خاطره های مهندس جان با منه

الهی قربونش برم فدای اون اخماش بشم 

خوب دیگه خسته شدم از انتظار و بی خبری

اینکه حالم خوب نیست شکی در اون نیست

تنها خدارو دارم ،از خدا می خوام حال آقاسامانم خوب خوب باشه الهههههی دلش شاد باشه و مثل همیشه کنار مامان عزیزش لذت ببره 

آخه مهندس جان عاشقانه مامانش رو دوست داره 

خدای بزرگ آقاسامانم رو برای مامانش ،برای من حفظ کن آمین 

خوب بذار بپرم توی بغل رویاهام:

 مهنددددددددس عزیززززم بیا بشین دیگه

پس کی برای من وقت میذاری؟؟؟همش کار کار کار

خوب منو فسقلیم دل داریم آدمیم دلمون برات تنگ میشه????

مهندس پادشاهم  شب یلدا نزدیکه  اجازه میدی برم آرایشگاه موهامو خوشگل کنم مرتب بشه ؟؟؟؟ بعدش منو می بری بیرون  واسم شومیز خوشگل بخری؟؟؟ می خوام با گل سرم ست کنم همون گل سری که تولدم برام ی  

از سر کار که برگشتی باهم بریم بخریم ؟؟؟!!!!!!!

برای فسقلی هم یه ست پیرهن و شلوار دیدم اسپرت هستش بریم شمام ببینی؟؟!! اگه خوشت اومد برای فسفلی بخریم آخه شب یلدا سه نفری عکس بگیریم 

مهندس جاااااااااان عزیزم فکر نکنی بفکرت نبودماااااااااا  

برای شما یه پیرهن دیدم خیلللللللللللی خوشگله ولی  گذاشتم خودتم باشی نظر بدی بعدش بخرمش  میخوام باهم ست کنیم  اینجوری خوشگل تره

بگو باشه  زود باش بگو باشه . 

میدونم آقاسامانم خیلی منو دوست داره هیچوقت دل منو نمی شکنه

حالا از خوشحالی   کلی مهندس جان رو بوسه بارون میکنم 

خخخخخخخخخ  بعدش دوتایی کلی می خندیم  

فسقلیم که طبق معمول داره  با ماشین پلیسش بازی میکنه 

همونیکه مهندس جان براش ه بود 

 

 

 

 خیلی وقته آقاسامانم رو ندیدم

باید چشاشو ببوسم

دردو بلاش به جونم

خدایا دیگه دوری بسه

دیگه انتظار بسه

خدایا بگو آقاسامانم بیاد

محاله دست از آقاسامانم بکشم

محاله قلب مهربونش رو ، خنده های شیرینش رو ، صدای گرم و دلنشینش رو ، شونه های مردونه ش رو فراموش کنم

انقدررررررر حس خوبیه وقتی آقاسامانم رو دارم

انقدر حس خوبیه وقتی بهش فکر میکنم

امروز توی تنهاییام کلی بوسیدمش 

حتی صورتش رو حس کردم 

مهندس جان نمی دونه 

ولی من اینجا به هیچ پسری نگاه نمی کنم، حتی برای یه لحظه ،،،،

یواشکی به خودم میگم هیچکی آقاسامانم نمیشه

چشای مهندس دنیای منه ، هیچ نگاهی به نگاه های مهندس جان نمی رسه

فقط خدا میدونه که تا کجا و چقدر دلتنگ آقاسامانم هستم

امروز به شمارش زنگ زدم ولی زنگ نخورد

رفتم به عکسای مهندس جان نگاه کردم غرق مهندس شدم کلی فداش شدم ،یکی از عکسای مهندس با کت و شلواره خیلی نازه ،اونو از همه بیشتر دوست دارم هروقت به اون عکس نگاه میکنم با خودم میگم ای کاش من توی عکس کنار مهندس جان بودم 

وااااااااای خدا چه آرزوی شیرینی ، 

آخه وقتی کنار مهندس جان هستم دیگه هیچی و هیچکس نمی تونه منو ناراحت کنه حس امنیت دارم 

بالاخره یه روزی آقاسامانم  میاد، هرگز فراموشش نمیکنم 

دلم میگیره از دوری مهندس

قلبم درد می گیره

مهندس جان میدونه من چقدر دوسش دارم

میدونه منتظرشم

هرشب قبل اینکه چشامو ببندم کلی بهش فکر میکنم 

چقدر دلتنگ صدای مهندس جان هستم 

خدایا کاری بکن 

 

 

امروز برگشتنی از محل کارم تا خونه  توی دلم با آقاسامانم خیلی حرف زدم

 مهندس جان هر جوری دلش خواست با من حرف می زد

و من فقط سکوت می کردم چون دوسش دارم  

هیچوقت برای من وقت نداشت ولی برای همه وقت میذاشت

هر چقدر صداش زدم جوابمو نمیداد 

ولی من خیلی دوسش داشتم و دارم خیلللللیم دوسش دارم

ولی همیشه توی خودم شکستم غصه می خوردم ،غصه خوردم

مهندس جان هیچوقت درک نکرد که من نگران و دلواپسشم

همش فکر میکرد بخاطر خودم می خوام ببینمش 

درسته از دیدن مهندس جان سیر نمیشم ولی هیچوقت بفکر خودم نبودم

می دونید چرااااا؟؟؟!!!

چون همه ی دنیای من مهندس جان هست  ولی درک نکرد و نمی خواد درک کنه

من به آقاسامانم حق میدم درک نکنه 

چون مهندس که جای من نیست

همیشه آرزو داشتم یه عشق داشته باشم یکی که همه ی دنیای من بشه همه کار براش بکنم ، دلم می خواست انقدر عاشقش باشم که حتی خدا هم  لذت ببره از اینهمه عشق ، آخه خود خدا هم عاشقه خوب حالمو می فهمه

بیخیال ????

خیلی گله دارم  از خدا ، از مهندس  

اونروز سر یه قضیه ی بیخودی با داداشم دعوام شد همچین زدم به سیم آخر یعنی همه ترسیدن 

خیلی ترسناک شدم 

حتی خودمم از خودم  ترسیدم 

می دونید چرا؟؟؟؟؟!!!!!

چون همه چی برام بی ارزشه 

هیچی برا از دست دادن ندارم

چون دلم شکسته 

چون نگران آقاسامانم هستم  

چون  مهندس جان بی محلم کرد 

من از تنهایی نمی ترسم 

همه برن تنهام بذارن برام اصلا مهم نیست

برن مهم نیست

چون وقتی آقاسامانم با من حرف نمیزنه 

نمی خوام با کسی حرف بزنم یا صدای کسی رو بشنوم 

نمی خوام کسی نگران حال من باشه 

من خودم بالینی خوندم 

نه دیوونه م ،نه شیرین عقل نه بچه 

   روزیکه آقاسامانم رو ببینم   بهش میگم  کجا بودی عزیزدلم????

چرا منو بیخبر میذاری

بعدش محکم سرش داد میزنم 

بهش میگم چی فکر کردی پیش خودت؟؟؟

خانمت بودم نبودم ،،،،دوستت بودم نبودم،،، مهم نیست 

حق نداشتی و نداری به من بگی چکار کنم ،چکار نکنم

من دلم می خواست مراقبت باشم چه دوست داشته باشی چه نداشته باشی

دلم می خواست عمرمو به پات بریزم ، چه بخوای ، چه نخوای به خودم مربوطه

من دلم می خواد عاشقت باشم ، دلم می خواست مراقبت باشم، دلم می خواست غم هاتو  به جون بخرم 

در    قبالشم  چیزی نخواستم خسیس ،بیرحم 

مثلا منو از حالت باخبر می کردی به کجای دنیا بر می خورد آقااااااااا؟؟!!!!

کسی که جلوت رو نگرفته بود برو ازدواج کن 

ولی تا وقتیکه ازدواج نکردی 

دلم می خواست من مراقبت باشم 

دلم می خواست من غم های دل مهربونت رو ببرم

 چی فکر کردی مهندس جان؟؟؟!!!!

منو از تنهایی نترسون 

وقتی   من  در حد شما نیستم  نبودم 

همون بهتر تنها باشم 

من  کنار هر کسی غیر تو باشم مهندس جان با مرده هیچ فرقی ندارم 

برام همه چی تموم شده س

پس وای به حال اونیکه   زور بگه 

خودت میدونی مهندس جان ، وقتی شما کنارم نباشی 

من میشم خرسی وحشی و ترسناک 

له میکنم همه رو

به اطرافیانم گفتم مراقب حرفاتون و کارهاتون باشید 

چون من یه نارنجکم 

 

 

 

 

 

 

 

دوست داشتن تو زیباترین حس دنیاس به تو فکر کردن قشنگترین حس دنیاس خدای بزرگ و مهربون ، مرسی که آقا سامانم رو به من دادیخدایاااااا تو رو هزاران بار شکر میکنم الهی شکر خدای من ، سپاسگذارم الهی این عشق رو از من نگیر مهندس جان عزیزم چشمای مهربون تو، همیشه یادمه وقتی برگشتی از صمیم قلبم میبوسمشون تا دلتنگیام بره

مهندس جان عزیزم الهی قربونت بزم خوبی عزیزم؟؟؟ ایمان دارم خوبی فداتشم مهندس جان ، من هر روز خدا رو شکر میکنم میدونی چرا ؟ چون از بس شمارو دوست دارم هر شب به درگاه خدا راز و نیاز می کنم همه ی اینا بخاطر عشقیه که بشما دارم وقتی صدای دعای الهی عظم البلا رو می شنوم بیقرار میشم با خودم میگم باید برم خدا منتظرمه من ایمان قلبی دارم خدا عاشق دعاهای منه دیشب داشتم یه متن می خوندم یه پروفسور داشت حرف میزد میگفت هیچی توی این دنیا اتفاقی نیست من این جمله رو باور دارم

مهندس جان عزیزم بیا گوش بده روی گ گل ل کلیک کن **** الهی قربونت برم آقای من خدا میدونه چقدر دلتنگ چشمای مهربونت هستم الهی فدای صورت مهربونت بشم چشمای مهربون تو منو به آسمون می بره مهندس جان عزیزم تورو به خدای بزرگ برگرد بگو که خوبی بگو که خوبی ببین عشقم بعد از خدا فقط شما هیچکی نمی تونه منو آروم کنه بخدا من دلم تنگه صبح ها توی مسیر راه فقط به آقاسامانم فکر میکنم میدونم فراموشم نکردی میدونم هیچکس رو اندازه ی من دوست نداشتی و نداری میدونمممممم میدونم

دیروز رفتم دندون پزشکی میرداماد وقتی داشتم برمی گشتم رفتم مانتو ی مانتوها رو ببینم آخه وقتی مهندس جان برگرده ، میخوام مانتو و شلوار خوشگل بپوشم خوشگل و مرتب باشم مانتو و شلوار انتخاب کرد شلوار از مدل دامنی ها که خیلی نازن با یه شومیز خوشگل اما نم چون میخوام یه هفته قبل اینکه مهندس جان به امید خدا برگشت بزم بگیرمشون فعلا میخوام به پوست صورتم برسم چون هر چقدم لباس خوشگل بپوشی وقتی پوست صورت خراب باشه ارزش نداره پوست صورت رو زیبایی خیلی تاثیر داره

قرار نبود بی خبر منو تنها بذاری برای عزیز دلم چشمای من هنوز دنبال شماست باور کن آقای من، از عشقت اگر دیوونه بشم سر به بیابان بذارم تعجب نکن عزیز دلم باور کن همه جا برای پیدا کردم نشانی از شما گشته ام کاش فکری به حال دل من می کردی کاش دلت به رحم بیاد مهندس جان عزیزم، کاش بدونی همه ی وجودمی کاش بدونی هر لحظه بیادتم مهندس جان آقای من همسر مهربانم میدانم برمیگردی میدانم مرا دوست داری حتی بیشتر از قبل میدانم عشق مرا باور کردی مهندس جان بیا یه قول بهم بدیم عزیز

اینجور که نمیشه منم آدمم خسته شدم، یعنی چی آخه؟؟!!!! نه زنگ میزنی نه سراغ می گیری نه وبلاگم سر میزنی؟؟ یعنی میشه، مگه میشه؟؟؟ آدم یکی رو دوست داشته باشه فراموش می کنه؟! من هنگ کردم دیگه مغزم کار نمی کنه البته از اولشم خیلی کار نمی کرد، ولی از اون یه خورده م افتادم کلا حس میکنم دیوونه شدم خیلی بیرحمیه دنیای من الان پر از سکوته ، خالیه، مثل مرغ پر کنده شدم همش دارم دنبالش می گردم ولی آخر شب باز از شدت خستگی روح و روانم ، می خوابم ولی چه خوابی؟؟؟!!! هم خوابم

مهندس جان، عزیزم ، کاشکی به من رحم کنی سخته بیخبری، سخته دوری، سخته انتظار اگه عکسات نبود که دیوونه میشدم، مهندس جان ، من که میدونم شما آدرس وبلاگم رو داری، پس چرا به وبلاگم سر نمی زنی؟؟؟؟!!! مهندس عشقم یادته گفتم: میخوام از شما و عشقی که بشما دارم بنویسم، باور کن من آنقدر عاشقتم ، بخاطر شما سعی کردم وبلاگ ایجاد کنم، منی که حتی نمیدونستم وبلاگ چی هست؟ ؟ وبلاگ چه جوری ایجاد میشه؟؟؟!! همش بخاطر عشقی بود که بشما داشتم و دارم ، مهندس جان عزیزم، با من قهری

آقا سامانم عزیز دلم هیچوقت از دوست داشتند نه پشیمون میشم نه خسته ، فقط دل تنگت میشم دستم به بودنت نمی رسد اما بگذار سر بسته از دلم برایت بگوئیم طوری دوستت می دارم که هر شبانه روز بی آنکه ببینمت بی آنکه ببوسمت بی آنکه لمست کنم بدونی ترین بودنی شخص جهانم شده ای .

ای دل اگرررررر نخواندت ره نبری به کوی بی قدمش کجا توان ره ببری به سوی او گر نروی به سوی او راست بگووووو کجا روی؟؟؟؟ هر طرفی که بنگری ملک وی است و کوی او . جام و سبوی او منم ، غالیه بوی او منم ، پیش من آی تا شوی جمله به رنگ و بوی او

مهندس جان دیوونه وار دوست دارم عزیزم یادته برام آهنگ داریوش رو برام فرستاده بودی اسم آهنگه *اجازه* بود به یادت هنوزم گوش میدم انقدررررر بهت فکر میکنم که توی رویاهام صورت مهربونت رو لمسمیکنم حس میکنم مهندس جان عشقم مراقب خودت باش شما به من قول داده بودی یادته گفتی بخاطر من هرکاری میکنی؟ عزیزدلم فقط مراقب خودت باش همین مهندس جان از راه دور با یه دنیا عشق می بوسمت عزیزدلم بقول شاعر:* من آنگاه فهمیدم که مرا به عشق تو آفریدن * آقاسامانم عزیزدلم بالاخره یه روزی